جدول جو
جدول جو

معنی تارک دنیا - جستجوی لغت در جدول جو

تارک دنیا
کسی که دنیا را ترک کند و گوشه نشین شود، زاهد، پارسا
تصویری از تارک دنیا
تصویر تارک دنیا
فرهنگ فارسی عمید
تارک دنیا
(رِ کِ دُنْ)
ترک کننده دنیا. رجوع به تارک الدنیا شود
لغت نامه دهخدا
تارک دنیا
آن که از دنیا روی برگرداند، زاهد، پارسا
تصویری از تارک دنیا
تصویر تارک دنیا
فرهنگ فارسی معین
تارک دنیا
جهانرها
تصویری از تارک دنیا
تصویر تارک دنیا
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رِ کُدْ دُنْ)
زاهد و منزوی. (از فرهنگ نظام). تارک دنیا. راهب. کشیش کاتولیک اعم از زن یا مرد که جفت نگیرد
لغت نامه دهخدا
(چِ کِ دُنْ)
کنایه از مال و متاع دنیا. (آنندراج). مال و متاع دنیا. اسباب دنیا. (مجموعۀ مترادفات ص 317) :
پاک اگر شویند دست از چرک دنیا خاکیان
دست در یک کاسه با خورشید چون عیسی کنند.
صائب (از آنندراج).
عاقبت بهر داغ حسرت تو
چرک دنیا فتیله خواهد شد.
اشرف (از آنندراج).
عاقلان را چرک دنیایی است زینت در لباس
جامۀ تصویر از روغن مصفا میشود.
اشرف (از آنندراج).
رجوع به چرک و چرکن شود
لغت نامه دهخدا
(رِ دُنْ)
این جهان. گیتی. دنیا. رجوع به دار شود.
- از دار دنیا رفتن، کنایه از مردن است
لغت نامه دهخدا
تصویری از تارک الدنیا
تصویر تارک الدنیا
زاهد، تارک دنیا جهانرها
فرهنگ لغت هوشیار